داستان منتظرانی با طبق بهشتی

 

منتظرانی با طبق بهشتی

پدر قرآن به دست می نشست در اتاق و برای کودک که با بازیگوشی، در حال بازی کردن با اسب چوبی اش بود، آیات قرآن را تکرار می کرد تا چیزی در ذهن فرزندش بنشیند. او آرام و شکسته و بسته آیات را تکرار می کرد و کم کم سوره را حفظ می شد. فقط آیات قرآن نبود که در ذهن پسرک نشسته بود، بلکه پدر قسمت هایی از فقه و احادیث اهل بیت (ع) را نیز به کودکش یاد داده بود.

حالا پسرک بازیگوش، یازده ساله بود و برای خودش مردی شده بود. او در مجالس، بالای منبر می رفت و از دین خدا برای مردم سخن می گفت.

 

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب

موضوعات: متفرقه , ,
[ 30 / 1 / 1394 ] [ 23 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1112 ] [ نظرات () ]
آخرین مطالب
فطرس (1395/02/22 )
مولا (1394/11/20 )
یا... (1394/11/05 )
ای مسیح من... (1394/10/21 )
کبوترانه (1394/10/13 )
صفحات وب